امروز به معنی واقعی یکی از بی‌مصرف و تباه‌ترین روزهام بود، هیچ‌کار خاصی نکردم تمام کاری که کردم تا ساعت 8 شب، فقط غذا خوردم و خوابیدم و با غفارفام یک دوری زدم. برگشتم و کتاب "داینامیل فوق محرمانه" و کامل خوندم و تقریباً نصفش و خلاصه نویسی کردم و الان از دل‌درد شدید غذاهایی که خوردم توی دستشویی دارم پست میزارم (گلاب به روی خواننده).

***

جانان: امروز اگر کم‌تر از دیروز نباشه، بیشتر هم نبود پیشم، اما امروز بیشتر از دیروز معزرت خواهی کرد چون کم‌ میاد. الهی دورت بگردم، همین که هستی میتونی مِنت بزاری سرم آخه :)

دلتنگ‌تر از دیروزم، اما خب سعی میکنم خودم و مشغول کنم که بی‌تابی هام اذیتش نکنه و راحت به درس و دانشگاهش برسه. (پارت جانان و بیرون از دستشویی نوشتم!) 

***

خواندی روز: چون مات توأم، دگر چه بازم؟.

***

بهانه‌های کوچک خوشبختی: تن لشی توی کل روز (هرچند یه جور بهانه بزرگ بدبختی محسوب میشه) 

***

موسیقی متن: ریمیکس آلبوم سکوت - بهرام نورایی


مشخصات

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها